اهالی تئاتر یک سال است که منتظر تبدیل شدن حرفهای حمید شاهآبادی معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بودند تا طرحهای و صحبتهای کلی او را به صورت عینی درک کنند و از سرنوشت هنر خود در کشور آگاه شوند. بالاخره یکی از آن چندین برنامه این مدیر عملی شد و ابلاغش باعث اعتراضات فراوانی شد این طرح، شیوهنامه شورای حمایتی بود که ساز و کار جدیدی را برای تولید تئاتر رواج داد.
از بررسی کلیت این شیوه نامه و درست یا نادرست بودن آن در این مجال صرفنظر میکنیم و نکته جالب توجه و عجیب آن را بررسی میکنیم. در این شیوهنامه سوابق اجرای تئاتر در شهرستان به رسمیت شناخته نشده است و برای قرارداد مالی فقط سوابق اجرا در تهران لحاظ می شود.
چون این شیوهنامه توسط حمید شاهآبادی تنظیم شده و در حال حاضر متولی اصلی تئاتر کشور یعنی مرکز هنرهای نمایشی تبدیل به روابط عمومی آقای شاهآبادی شده است؛ در تمام سطرهای این مطلب روی صحبت ما با معاون وزیر ارشاد است.
آقای معاون، هنوز یک ماه از سخنرانی شما در سالن کنفرانس مجموعه تئاترشهر در حضور «روسای انجمنهای هنرهای نمایشی سراسر کشور» نگذشته که این شیوهنامه را ابلاغ کردهاید. مگر شما در این مراسم اعلام نکردید که ما برای کل کشور برنامهریزی میکنیم نه تهران. صحبتهای خودتان را به این زودی فراموش کردید؟
شما در آن مراسم از حضور خبرنگاران ابراز ناراحتی کردید (با اینکه همکاران خود شما، رسانهها را برای پوشش خبری دعوت کرده بودند) و گفتید: «مثل این که ما هیچ وقت از دست خبرنگاران راحت نخواهیم شد ... » مطمئن باشید که همین گونه خواهد بود . رسالت رسانه همین است. یکی از مهمترین کاربردهای رسانه (که در دولت نهم و دهم بسیار پررنگ شده و نیاز آن بسیار حس میشود) این است که صحبتهای خود شما مدیران را ثبت کند تا بعد از مراسم آنها را مطالعه کنید و به یاد داشته باشید این وعدهها را مژده دادهاید.
مگر قرار نبود از هنرمندان تئاتر شهرستان حمایت شود تا رشد پیدا کنند؟ با این شیوهنامه شما، حتی فعالیت هنری آنها رسمیت ندارد و سابقه هنری محسوب نمیشود. دلیل این تنافضات مدیریتی چیست؟ مگر قرار نبود شما برای کل کشور برنامهریزی کنید؟
با این اوصاف هنرمندان شهرستانی با چه انگیزهای باید تئاتر کار کنند؟ مطمئن هستید که شما در راستای سیاست تمرکززدایی از تهران عمل میکنید و «نگاه شما به تهران و شهرستان به یک شکل است»؟ به همین دلیل است که تئاتریهای شهرستانها تماما چشم به تهران دارند و به هر نحوی شده خود را به تهران میرسانند تا ساکن این شهر شوند و بتوانند سالی دو سه بار روی صحنه دیده شوند و یا کاری اجرا کنند. با این وضعیت چگونه میتوان دم از تقویت تئاتر شهرستان زد؟
تصور شما این است که اگر مجله "نمایش" برای تئاتر شهرستان صفحاتی در نظر بگیرد، مشکل تئاتر شهرستان حل و این هنرمندان سرگرم میشوند؟ شما هنوز تئاتر را به عنوان یک شغل محسوب نمیکنید و آن را به شکل کار فوق برنامه میبینید.
آیا شیوههای درمانی شما برای تئاتر ما این گونه است و قرار است تمام مشکلات تئاتر کشور را بدین شکل حل کنید؟
مدیر واقعی به دنبال ویترین سازی نیست بلکه به دنبال کار اساسی است که حتی شاید در دوره مدیریت خود او بروز نکند و بعدها نتایج آن دیده شود. اما شما از زمان ورود خود به دنبال مسکنهای موقتی هستید.
البته در شرایطی که تئاتر تهران در وضعیت مبهم و ناگواری قرار گرفته حرف زدن از تئاتر شهرستان و مشکلات آن کمی منطقی نیست چون در همین شهر تهران که اصطلاحا مرکز تئاتر کشور است، انجام کار تئاتر چنان دشوار شده که برخی خانه نشین شدهاند، برخی سراغ کارهای تصویری سطح پایین رفتهاند، برخی سراغ مشاغل دیگر رفتهاند و برخی نیز که نام شناختهشده تری دارند سرسختانه ماندهاند و در پلاتوها و یا حتی خانهها و پارکینگ ساختمانها تئاتر تمرین میکنند، پس از مشقات زیاد چندین ماهه، کاری آماده میکنند و در صف اجرا میایستند تا شاید نوبتی به آنها برسد!
احتمالا شما از این شرایط خیلی ناراحت نیستید چون نمایشهای به زعم شما مذهبی با شرایط آسانتری در حال اجرا هستند و ویترین رنگارنگی را ساختهاید. این اتفاق نشانگر این است که بعد از گذشت این همه سال، دید مدیران ما به کار مذهبی، نمایشی است که ظواهر مذهبی داشته باشد. آیا تا به حال حدیثی را شنیدهاید که در اسلام ما فکر کردن عبادت است؟ پس هر تئاتری که ما را به فکر و اندیشه وادارد، مذهبی است. کاش این دید حاکم میشد تا میدید چه آثار فاخری در تئاتر تولید خواهد شد. ولی شما قصد این کار را ندارید و مشغول تولید آثار سفارشی به اصطلاح مذهبی هستید.
در مورد وضعیت مالی گروهها نیز که اوضاع بسیار وخیم است. چندین ماه است که تئاتریها حقوقهای ناچیز خود را دریافت نکردهاند. این روند به قول سیروس همتی کارگردان و نمایشنامهنویس کشور «آیا مشکل شرعی ندارد؟»
خبر دارید که برخی از تئاتریها به دلیل دریافتنکردن حقوق خود پس از گذشت یک سال در حال مسافرکشی در خیابانهای تهران هستند؟ تئاتریهایی که قرار است با هنر خود فرهنگسازی کنند، با این شرایط اگر بتوانند زندگی کنند، هنرمندان بزرگی هستند.
با ادامه این شرایط به نظر شما چه اتفاقی در تئاتر خواهد افتاد؟ احتمالا شما همان دید برنامهریزانی را دارید که برای از بین بردن فقر، فقیران را از بین میبرند. به نظر شما راه نجات تئاتر، پراکنده کردن تئاتریها است؟ هنرمندی که وضعیت کاری او تا این حد مبهم است برای امرار معاش به چه مسیری میرود؟
آقای شاهآبادی روی تمام صحبتهای ما با شما است نه حسین مسافرآستانه مدیر مرکز هنرهای نمایشی چون میدانیم همه کاره تئاتر کشور شما شدهاید. گفتنیهای بسیاری وجود دارد که باز هم خواهیم گفت چون رسالت رسانهای ما این است.
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |